پانيذپانيذ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

پرنسس کوچولوی من

روزهای بارانی

عزیزم سلام این روزها خیلی شیطون تر از قبل شدی وقتی قاشق سوپ طرف دهانت میارم فوت می کنی و همه سوپ به بیرون می پاشی، سرسری می کنی، وقتی چیزی به دستت می دهم اگر جدید باشه یه دفعه ذوق می کنی و می خندی، الان چند روز که یادم میره قطره آهنت را بدم آخه مهمان داشتیم بیرون رفتیم و خلاصه سرمون خیلی شلوغ بود. مامان جون، فردا خیلی زود باید سرکار برم امتحانات پایان ترم شروع شده و مسئول جلسه ساعت اول منم می خواستم شب زود بخوابم ولی نتونستم یعنی خوابم نبرد الان ساعت دقیقا ٢:٣٠ شب و من هنوز بیدارم و برای تو وروجک مطلب می نویسم  مامان جون و باباجون هنوز هم پیش دایی امیرند و  تو را پیش مامانی میذ...
6 شهريور 1391
1